سیزده برای ایرانیان تنها یک عدد نیست بلکه یادآور مهمترین حوادث تاریخی این سرزمین است، تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، به خاک وخون کشیده شدن تعداد زیادی از دانش آموزان در 13 آبان سال 1357و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان در 13 ابان 1358. اقدام علیه دخالت امریکا در امور ایران نقطه اشتراک تمام این 13 آبان هاست. امام خمینی (ره)به خاطر سخنرانی و اعلام مخالفت با کاپیتولاسیون معروف، تبعید شد. دانش اموزان در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند و به شهادت رسیدند. دانشجویان به خاطر جلوگیری از توطئه ها و تحرکاتی که علیه نظام جمهوری اسلامی توسط سفارت آمریکا در ایران انجام می شد، سفارت آنها را اشغال کردند. در واقع استکبار ستیزی، عدم سازش با مستکبر به خاطر دستیابی به عدالت، پیشرفت، آزدی، استقلال و رهایی از هر گونه وابستگی، تمدن سازی هدف امام خمینی (ره)و دانش اموزان و دانشجویانی بود که 13 آبان هایی ایران اسلامی را رقم زدند. از سوی دیگر عداوت و دشمنی امریکا با ملت ایران نقطه اشتراک دیگر تمام این 13 آبان ها است. بعد از گذشت سال ها از این 13 آبان ها، خود باختگان آن را به فراموشی سپرده اند و آمریکا را دوست ملت ایران می دانند که برای راضی نگاه داشتنش و برای نجاتمان از هرچه که رخ می دهد، معتقدند باید هر عهدنامه بدتر از عهد نامه ی ترکمنچای مورد قبول آنها را بپذیریم و پای میز مذاکره بر سر هرآنچه که آنها می خواهند، برویم، چون باید آنها را راضی نگاه داشت تا مشکلاتمان برطرف شود؛ پس باید هرچیزی که می خواهند را عملا و عینا و بدون درنگی انجام دهیم. در این مذاکرات و عهد نامه ها تنها گرفتن برگی کاغذ سیاه شده،کافی است. عمل و تعهد همیشگی وتمام و کمال فقط از سوی ما کفایت تمام امور را خواهد کرد. به گفته خودباختگان، دشمنی و دشمن داشتن خیال و توهم است، راه انداختن جنگ نظامی، تحریم ، ترور شخصیت های برجسته نظام،تصویب قطعنامه بر ضد ایران، بلوکه کردن اموال کشور و تهاجم فرهنگی و اکنون نیز جنگ اقتصادی، توهمند. واقعا چطور ممکن است تمام تلاش آنها را برای نابودی جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان دید و حرف از دوستی آنها با ملت ایران زد؟ دوستی کسانی که یک لحظه از کارشکنی بر علیه ایران دست برنداشته اند و به هر طریقی و با هر ابزاری دشمنی خود را ثابت کرده اند. با این حال خودباختگان انتظار دارند مردم خود را به خواب بزنند و بگویند ان شاءالله که قصدشان خیر است! هر کس بارها در زندگی اش دیده است که وقتی برخلاف عقیده و خواست شخص یا گروهی ولو برحق حرف زده شود، آنها که منافعشان به خطر می افتد، ناراحت می شوند و کینه به دل می گیرند تا تلافی نکنند، قرار نمی گیرند. حال چطور باید باور کرد و پذیرفت غربی ها که منافعشان را در ایران و خیلی از کشور های دیگر به خاطر انقلاب ایران از دست داده اند، دوستدار ایران و نگران مشکلاتش هستند و تلاش می کنند که مشکلاتش حل شود؟! آیا باورکردنی و پذیرفتنی است؟
اگر قضیه برجام همچنین کشتار اهواز را نادیده بگیریم، آخرین و نقدترین نشانه ی دشمنی غرب و آمریکا با ایران، سخنان اخیر ترامپ رئیس جمهور امریکا است . او گفته: قصد دارد تحریم های جدیدی در روز ملی مبارزه با استکبار(13آبان) اعمال کند؛ روزی که بارها دست آمریکا توسط امام و ملت ایران از منابع کشور کوتاه گردیده است.اگر هیچ نشانه ی دیگری از دشمنی آمریکا و غرب با ایران وجود نداشت. اعمال تحریم علیه ایران در روز 13 آبان، درست در روزهایی که کشور درگیر مشکلات اقتصادی دیگر ساخته و خود ساخته است، خود به تنهایی نشان دهنده عداوت و کینه ی عمیق آمریکا نسبت به ایران خواهد بود. آنها برای انتقامجویی از ملت ایران به خاطر همه ی آنچه که در این روز(13آبان) در طول تاریخ از دست داده اند، این تاریخ را برای تحریمهای جدید خود انتخاب کرده اند. پس چشم به دستان غرب و آمریکا دوختن برای رهایی از هر مشکلی حماقت بزرگ و جبران ناپذیری است، چرا که ایران با هر وضعی که اکنون دارد به همین راحتی ها مستقل نشده است، خون پاک فرزندان این سرزمین به پای آن ریخته شده است، نباید به راحتی تمام دستآورد خون شهدا را در طبق قرار دهیم و پیشکش آمریکا و غرب کنیم تنها به خاطر توهم و خوابزدگی دوستی آنها.