به هر طرف که نگاه می کرد، ماسک و دستکش می دید، با خودش گفت:«نکنه مبتلا بشم.» خودش را مچاله کرد. با سرفه پشت سر هم مسافری مرگ درون گوش هایش سوت کشید. با سرعت از اتوبوس پیاده شد. دوید . نفس زنان سرفه ای کرد. رهگذری به او نگاه کرد. با سرعت از او دور شد. قلبش تند تند زد:«نکنه…»
آژیر آمبولانس کنار مغازه ای متوقف شد. پرستارانی شبیه به آدم فضایی ، مرد میانسالی را با برانکارد از مغازه خارج کردند. قلبش در حلقومش شروع به زدن کرد. با جان کندن کلید عرق کرده را در قفل چرخاند. بدو بدو به اتاقش پناه برد. در را بست.
مینا: چرا اینجوری کرد؟
مریم: بذار تنها باشه، بعدا میاد حرف می زنه.
مینا : چه کار به حرف زدنش دارم. دستاشو نشست. اَه، همه جا رو آلوده کرد، کرونایی!
دست هایش را عین جزامی ها از خودش دور کرد. مثل تیر از جایش در رفت و بلدوزر وار مینا را کنار زد.
شُر، شُر آب لحظه ای قطع نمی شد.
مریم: آبو ببند.
مینا:کرونا گرفتی ؟
مریم: سر بسرش نذار. سعید! دست از سر آب بردار. چند بار دستت را می شوری؟
مینا: مسخره بازی بسّه. مگه نگفتم کار واجب نداری، نرو بیرون. گفتی: همه اش بازیه. بدون دستکش و ماسک بیرون رفتی، حالا یه دفه چی شد، به جای بهداشتی شدن وسواسی شدی؟
سعید: سرفه می کرد، ماسک نداشت. یکی رو بردن.
مینا: حتما باید می دیدی تا عمل کنی.
سعید: ضدعفونی کردی درو؟ من دست زده بودم.
مریم: مینا ضدعفونی می کنه.
موضوعات: "رسانه" یا "سواد رسانه"
کارد را به استخوان میخواهند برسانند تا مردم قیام کنند به گمانشان به خاطرشکم، قیام و انقلابی صورت میگیرد. نمیدانند در جاهای دیگر دنیا شاید این گونه بشود ولی در ایران سابقه ندارد مردم به خاطر شکم قیام کنند، اما به خاطر بی عدالتی، وابستگی، خود باختگی، از بین بردن ارزشها، بله قیام و انقلاب میکنند. همانطور که 40 سال پیش انقلاب کردند. مردم ما همانطور که خودشان هم باور دارند و می گویند: مردم فهیمی هستند. میفهمند دور و اطرافشان چه میگذرد و هرکسی دنبال چیست؟ گمان میکنند با شبهه انداختن چندین باره میتوانند مردم را از ارزشها دور کنند تا از طریق آن به اهداف مدنظرشان برسند. در واقع خودشان در خواب عمیقی فرو رفتهاند. هرچقدر فیلتر کردن را مسخره کنند، هر چقدر ارزشها را به خاطر خدمت به غرب زیر سؤال ببرند. باید بدانند که شاید فطرت بعضی از افراد غبار بگیرد اما خداوند حاکم و مدبر این دنیاست نه آنها. فقط با یک نسیم کم رمق تمام غبارهایی که با توطئه و دسیسه دست نشاندگان و هزینه میلیارد، میلیارد دلار توانستهاند به وجود آورند، از بین میرود و روسیاهی به زغال میماند.
همچنین گمان میکنند که با گران کردن مایحتاج و هرآنچه که مردم نیاز دارند، میتوانند به مردم فشار بیاورند، آری به مردم فشار میآید زندگی سخت میشود، سفره مردم کوچک میشود. پدر و مادرها سرشان در برابر فرزندانشان پایین میآید. ولی فهیمند، میدانند هدف اصلی از این کار چیست؟ تحریم همواره وجود داشته ، حالا به وجود نیامده، مردم ما کودک دو سالهای نیستند که گرانی را فقط بابت تحریم ،عضو نبودن در فلان تعهد و معاهده بدانند، تا با گفتن اینکه اگر فلان تعهد را امضاء کنیم مشکلات حل میشود، گول بخورند. با این حرف که به مردم بگویید اگر fatf امضاء نشود، چه میشود؟ نمیتوانند مردم را گول بزنند. در جواب آنها باید گفت، اگر fatf امضاء شود، چه میشود؟ از جانب ایران که تمام تعهدات بی کم و کاست اجرا میشود، درست مثل قضیه برجام. یعنی اینکه تروریست را همان معنا خواهیم کرد که آنها می گویند. چون قانون، قانون آنهاست پس تعریف واژگانش هم، همانی خواهد بود که آنها می گویند، تروریست از نظر انها یعنی کسانی که با گروهها و کشورهای ساخته شده بدست آنها مخالف هستند پس سردار سلیمانی و سپاه قدس، حزب الله، الحوثی ها تروریست هستند و باید به آنها تحویل داده شوند. مظلومینی مثل فلسطین دیگر نباید مورد حمایت قرار گیرند چون در این صورت نقص تعهد کردهایم. همچنین تمام تراکنشهای حسابهای بانکی کشور زیر دست غربیها خواهد رفت و از کوچکترین تراکنشات ایران خبر خواهند داشت. اما در مقابل کلیه بانکها، مؤسسات مالی، شرکتها و بنگاههای اقتصادی در سراسر جهان باید با ایران تعامل کنند مثل آنچه بعد قرارداد بین المللی برجام قرار بود، رخ دهد، ولی آمریکا یک جانبه از تعهدی بین المللی بدون عمل به آن به راحتی خارج میشود و هیچ تنبیه بین المللی شامل حالش نمیشود. اروپایی ها هم که فقط قول داده بودند ، بعد از خروج آمریکا قول دیگری بر قولهای قبلیشان اضافه کردند ولی هنوز بعد از هشت، نه ماه از قول دومشان قدمی هم برنداشتند؛چه برسد به اینکه اقدامی انجام دهند و ایران هنوز به تعهدی که جز لاشهای متعفن از آن باقی نمانده، متعهد است، چرا؟ چرا دوباره عدهای به تعهداتی این چنینی،بیش از کار و تلاش کردن، استقلال، مقاومت و روی پای خود ایستادن، مشتاقند. تلاششان فقط در راستای امضای تعهدی دیگر است، نتیجه آن هر چقدر ضد استقلال و آزادی کشور، برایشان مهم نیست. استقلال و آزادی که خونهای جوانان این وطن برای بدست آوردنش ریخته شده است .
روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.