به هر طرف که نگاه می کرد، ماسک و دستکش می دید، با خودش گفت:«نکنه مبتلا بشم.» خودش را مچاله کرد. با سرفه پشت سر هم مسافری مرگ درون گوش هایش سوت کشید. با سرعت از اتوبوس پیاده شد. دوید . نفس زنان سرفه ای کرد. رهگذری به او نگاه کرد. با سرعت از او دور شد. قلبش تند تند زد:«نکنه…»
آژیر آمبولانس کنار مغازه ای متوقف شد. پرستارانی شبیه به آدم فضایی ، مرد میانسالی را با برانکارد از مغازه خارج کردند. قلبش در حلقومش شروع به زدن کرد. با جان کندن کلید عرق کرده را در قفل چرخاند. بدو بدو به اتاقش پناه برد. در را بست.
مینا: چرا اینجوری کرد؟
مریم: بذار تنها باشه، بعدا میاد حرف می زنه.
مینا : چه کار به حرف زدنش دارم. دستاشو نشست. اَه، همه جا رو آلوده کرد، کرونایی!
دست هایش را عین جزامی ها از خودش دور کرد. مثل تیر از جایش در رفت و بلدوزر وار مینا را کنار زد.
شُر، شُر آب لحظه ای قطع نمی شد.
مریم: آبو ببند.
مینا:کرونا گرفتی ؟
مریم: سر بسرش نذار. سعید! دست از سر آب بردار. چند بار دستت را می شوری؟
مینا: مسخره بازی بسّه. مگه نگفتم کار واجب نداری، نرو بیرون. گفتی: همه اش بازیه. بدون دستکش و ماسک بیرون رفتی، حالا یه دفه چی شد، به جای بهداشتی شدن وسواسی شدی؟
سعید: سرفه می کرد، ماسک نداشت. یکی رو بردن.
مینا: حتما باید می دیدی تا عمل کنی.
سعید: ضدعفونی کردی درو؟ من دست زده بودم.
مریم: مینا ضدعفونی می کنه.
موضوعات: "خودمانی ها" یا "حکیمانه"
رقص و پایکوبی دختران و پسران نه در پارتی بلکه در مدرسه و در برنامه صبحگاه حکایت جدیدی نیست. حتما از دوست و آشنا که بچه های مدرسه ای دارند ، زیاد شنیده اید که برای برنامه های مختلف بی بهانه و با بهانه در مدارس پخش اهنگ صورت می گیرد و این کار به امری معمول تبدیل شده است اینکه این عمل با چه مجوز و دستوری صورت می گیرد ، معلوم نیست.ولی چیزی که در این بین جالب است صحبت های مسئولان است که کلیپ موسیقی های مبتذل پخش شده از مدارس را کار سیاسی می داند. در حالی که کافی است صبح ها از کنار مدارس عبور کنید تا صدای موسیقی را بشنوید. نظارت در هیچ جا وجود ندارد. و مثل اینکه شرح وظایف مدارس تغییر کرده است. زیرا اگر یک فعال فرهنگی قصد کار فرهنگی_اسلامی در مدارس داشته باشد، مدیر مدرسه این کار را بدون اجازه آموزش و پروش نمی پذیرد، بعد از دوندگی فراوان اگر فعال فرهنگی توانست مجوز بگیرد، نوبت به مدیران مدارس می رسد که مانع تراشی کنند تا فعال فرهنگی نتواند کار خود را انجام دهد، یعنی کار در یک کشور اسلامی به جایی رسیده است که برای کار فرهنگی_ اسلامی مانع تراشی می شود ولی برای ترویج جملات مبتذل از طریق موسیقی های مبتذل هیچ مجوزی در مدرسه که یک نهاد فرهنگی در کشور اسلامی است، لازم نیست. چرا اینقدر ولنگاری فرهنگی در کشور اسلامی زیاد شده است. در سینما و تئاتر که نشان دادن حرکات جنسی و گفتن جملات جنسی تبدیل به امری عادی شده است. آیا این گونه آزادی در بی فرهنگی و ابتذال کشیدن کوچه و خیابان، سینما و مدرسه در ادامه ی اجرای برنامه 2030 در فرهنگ این کشور طبق خواسته غرب نیست؟
کارد را به استخوان میخواهند برسانند تا مردم قیام کنند به گمانشان به خاطرشکم، قیام و انقلابی صورت میگیرد. نمیدانند در جاهای دیگر دنیا شاید این گونه بشود ولی در ایران سابقه ندارد مردم به خاطر شکم قیام کنند، اما به خاطر بی عدالتی، وابستگی، خود باختگی، از بین بردن ارزشها، بله قیام و انقلاب میکنند. همانطور که 40 سال پیش انقلاب کردند. مردم ما همانطور که خودشان هم باور دارند و می گویند: مردم فهیمی هستند. میفهمند دور و اطرافشان چه میگذرد و هرکسی دنبال چیست؟ گمان میکنند با شبهه انداختن چندین باره میتوانند مردم را از ارزشها دور کنند تا از طریق آن به اهداف مدنظرشان برسند. در واقع خودشان در خواب عمیقی فرو رفتهاند. هرچقدر فیلتر کردن را مسخره کنند، هر چقدر ارزشها را به خاطر خدمت به غرب زیر سؤال ببرند. باید بدانند که شاید فطرت بعضی از افراد غبار بگیرد اما خداوند حاکم و مدبر این دنیاست نه آنها. فقط با یک نسیم کم رمق تمام غبارهایی که با توطئه و دسیسه دست نشاندگان و هزینه میلیارد، میلیارد دلار توانستهاند به وجود آورند، از بین میرود و روسیاهی به زغال میماند.
همچنین گمان میکنند که با گران کردن مایحتاج و هرآنچه که مردم نیاز دارند، میتوانند به مردم فشار بیاورند، آری به مردم فشار میآید زندگی سخت میشود، سفره مردم کوچک میشود. پدر و مادرها سرشان در برابر فرزندانشان پایین میآید. ولی فهیمند، میدانند هدف اصلی از این کار چیست؟ تحریم همواره وجود داشته ، حالا به وجود نیامده، مردم ما کودک دو سالهای نیستند که گرانی را فقط بابت تحریم ،عضو نبودن در فلان تعهد و معاهده بدانند، تا با گفتن اینکه اگر فلان تعهد را امضاء کنیم مشکلات حل میشود، گول بخورند. با این حرف که به مردم بگویید اگر fatf امضاء نشود، چه میشود؟ نمیتوانند مردم را گول بزنند. در جواب آنها باید گفت، اگر fatf امضاء شود، چه میشود؟ از جانب ایران که تمام تعهدات بی کم و کاست اجرا میشود، درست مثل قضیه برجام. یعنی اینکه تروریست را همان معنا خواهیم کرد که آنها می گویند. چون قانون، قانون آنهاست پس تعریف واژگانش هم، همانی خواهد بود که آنها می گویند، تروریست از نظر انها یعنی کسانی که با گروهها و کشورهای ساخته شده بدست آنها مخالف هستند پس سردار سلیمانی و سپاه قدس، حزب الله، الحوثی ها تروریست هستند و باید به آنها تحویل داده شوند. مظلومینی مثل فلسطین دیگر نباید مورد حمایت قرار گیرند چون در این صورت نقص تعهد کردهایم. همچنین تمام تراکنشهای حسابهای بانکی کشور زیر دست غربیها خواهد رفت و از کوچکترین تراکنشات ایران خبر خواهند داشت. اما در مقابل کلیه بانکها، مؤسسات مالی، شرکتها و بنگاههای اقتصادی در سراسر جهان باید با ایران تعامل کنند مثل آنچه بعد قرارداد بین المللی برجام قرار بود، رخ دهد، ولی آمریکا یک جانبه از تعهدی بین المللی بدون عمل به آن به راحتی خارج میشود و هیچ تنبیه بین المللی شامل حالش نمیشود. اروپایی ها هم که فقط قول داده بودند ، بعد از خروج آمریکا قول دیگری بر قولهای قبلیشان اضافه کردند ولی هنوز بعد از هشت، نه ماه از قول دومشان قدمی هم برنداشتند؛چه برسد به اینکه اقدامی انجام دهند و ایران هنوز به تعهدی که جز لاشهای متعفن از آن باقی نمانده، متعهد است، چرا؟ چرا دوباره عدهای به تعهداتی این چنینی،بیش از کار و تلاش کردن، استقلال، مقاومت و روی پای خود ایستادن، مشتاقند. تلاششان فقط در راستای امضای تعهدی دیگر است، نتیجه آن هر چقدر ضد استقلال و آزادی کشور، برایشان مهم نیست. استقلال و آزادی که خونهای جوانان این وطن برای بدست آوردنش ریخته شده است .
سیزده برای ایرانیان تنها یک عدد نیست بلکه یادآور مهمترین حوادث تاریخی این سرزمین است، تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، به خاک وخون کشیده شدن تعداد زیادی از دانش آموزان در 13 آبان سال 1357و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان در 13 ابان 1358. اقدام علیه دخالت امریکا در امور ایران نقطه اشتراک تمام این 13 آبان هاست. امام خمینی (ره)به خاطر سخنرانی و اعلام مخالفت با کاپیتولاسیون معروف، تبعید شد. دانش اموزان در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند و به شهادت رسیدند. دانشجویان به خاطر جلوگیری از توطئه ها و تحرکاتی که علیه نظام جمهوری اسلامی توسط سفارت آمریکا در ایران انجام می شد، سفارت آنها را اشغال کردند. در واقع استکبار ستیزی، عدم سازش با مستکبر به خاطر دستیابی به عدالت، پیشرفت، آزدی، استقلال و رهایی از هر گونه وابستگی، تمدن سازی هدف امام خمینی (ره)و دانش اموزان و دانشجویانی بود که 13 آبان هایی ایران اسلامی را رقم زدند. از سوی دیگر عداوت و دشمنی امریکا با ملت ایران نقطه اشتراک دیگر تمام این 13 آبان ها است. بعد از گذشت سال ها از این 13 آبان ها، خود باختگان آن را به فراموشی سپرده اند و آمریکا را دوست ملت ایران می دانند که برای راضی نگاه داشتنش و برای نجاتمان از هرچه که رخ می دهد، معتقدند باید هر عهدنامه بدتر از عهد نامه ی ترکمنچای مورد قبول آنها را بپذیریم و پای میز مذاکره بر سر هرآنچه که آنها می خواهند، برویم، چون باید آنها را راضی نگاه داشت تا مشکلاتمان برطرف شود؛ پس باید هرچیزی که می خواهند را عملا و عینا و بدون درنگی انجام دهیم. در این مذاکرات و عهد نامه ها تنها گرفتن برگی کاغذ سیاه شده،کافی است. عمل و تعهد همیشگی وتمام و کمال فقط از سوی ما کفایت تمام امور را خواهد کرد. به گفته خودباختگان، دشمنی و دشمن داشتن خیال و توهم است، راه انداختن جنگ نظامی، تحریم ، ترور شخصیت های برجسته نظام،تصویب قطعنامه بر ضد ایران، بلوکه کردن اموال کشور و تهاجم فرهنگی و اکنون نیز جنگ اقتصادی، توهمند. واقعا چطور ممکن است تمام تلاش آنها را برای نابودی جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان دید و حرف از دوستی آنها با ملت ایران زد؟ دوستی کسانی که یک لحظه از کارشکنی بر علیه ایران دست برنداشته اند و به هر طریقی و با هر ابزاری دشمنی خود را ثابت کرده اند. با این حال خودباختگان انتظار دارند مردم خود را به خواب بزنند و بگویند ان شاءالله که قصدشان خیر است! هر کس بارها در زندگی اش دیده است که وقتی برخلاف عقیده و خواست شخص یا گروهی ولو برحق حرف زده شود، آنها که منافعشان به خطر می افتد، ناراحت می شوند و کینه به دل می گیرند تا تلافی نکنند، قرار نمی گیرند. حال چطور باید باور کرد و پذیرفت غربی ها که منافعشان را در ایران و خیلی از کشور های دیگر به خاطر انقلاب ایران از دست داده اند، دوستدار ایران و نگران مشکلاتش هستند و تلاش می کنند که مشکلاتش حل شود؟! آیا باورکردنی و پذیرفتنی است؟
اگر قضیه برجام همچنین کشتار اهواز را نادیده بگیریم، آخرین و نقدترین نشانه ی دشمنی غرب و آمریکا با ایران، سخنان اخیر ترامپ رئیس جمهور امریکا است . او گفته: قصد دارد تحریم های جدیدی در روز ملی مبارزه با استکبار(13آبان) اعمال کند؛ روزی که بارها دست آمریکا توسط امام و ملت ایران از منابع کشور کوتاه گردیده است.اگر هیچ نشانه ی دیگری از دشمنی آمریکا و غرب با ایران وجود نداشت. اعمال تحریم علیه ایران در روز 13 آبان، درست در روزهایی که کشور درگیر مشکلات اقتصادی دیگر ساخته و خود ساخته است، خود به تنهایی نشان دهنده عداوت و کینه ی عمیق آمریکا نسبت به ایران خواهد بود. آنها برای انتقامجویی از ملت ایران به خاطر همه ی آنچه که در این روز(13آبان) در طول تاریخ از دست داده اند، این تاریخ را برای تحریمهای جدید خود انتخاب کرده اند. پس چشم به دستان غرب و آمریکا دوختن برای رهایی از هر مشکلی حماقت بزرگ و جبران ناپذیری است، چرا که ایران با هر وضعی که اکنون دارد به همین راحتی ها مستقل نشده است، خون پاک فرزندان این سرزمین به پای آن ریخته شده است، نباید به راحتی تمام دستآورد خون شهدا را در طبق قرار دهیم و پیشکش آمریکا و غرب کنیم تنها به خاطر توهم و خوابزدگی دوستی آنها.
وقتی ماه صفر می رسد همه به جنب وجوش می افتند یکی دنبال ویزا، دیگری دنبال پاسپورت ، شخصی دیگر دنبال مرخصی گرفتن از محل کار و تحصیل. تمام این شوروشوق به خاطر حضور در پیاده روی اربعین است. چون در پیاده روی قبلی چیز هایی دیده اند یا از کسانی که به این پیاده روی رفته اند چیزهایی شنیده اند که می خواهند آن را برای اولین بار یا دوباره تجربه کنند. پیشکش کردن پول بدون هیچ چشم داشتی، التماس برای استفاده از منزلشان به عنوان استراحتگاه و تأمین خوراک زائرین از جمله آن دیدنی ها و شنیدنی ها هستند که وصفشان را فقط در روایات مربوط به حکومت جهانی امام زمان (عج) شنیده اید. یعنی در ایام اربعین، تجلی ولایت اهل بیت (علیهم السلام) با چشم دیده می شود. این اتفاقات در هیچ کجای دنیا حتی در عراق در هیچ زمانی غیر از ایام پیاده روی اربعین رخ نمی دهد.
در واقع زائرین امام حسین (ع) طبق روایات دارای ارج و قرب بالایی در نزد خدا و اهل بیت (ع) هستند آنقدر که امام حسین (ع) برای زائرینش طلب استغفار می کند و از پدرش نیز می خواهد که برای آنها طلب مغفرت کند(وسائل الشیعه، ج14،ص433) خداوند نیز با هر قدم زائر به سوی کربلا برایش حسنه ای و حجی مقبول می نویسد و گناهی از او پاک می کند.( تهذیب الاحکام، ج6، ص43) به همین خاطر مردم عراق و ایران تلاش می کنند به زائرین امام حسین (ع) خدمت کنند تا در ثواب آنها شریک شوند.
البته ثواب ها ی زیارت امام حسین (ع) موقعی نصیب زائر می شود که با نیت مناسب و با شناخت حق امام پا در مسیر کربلا بگذارد. ترديدى نيست كه تنها از طریق معرفت، محبت وعشق به امام حسین (ع) و شوق زیارت حاصل می شود. معرفتی که از طریق مطالعه زندگى، اخلاق، رفتار و كرامت هاى معصومین همچنین كلمات و سخنان آن بزرگواران همراه با تهذيب نفس و پرهيز از گناه، و نيز عمل به واجبات، تلاش پيوسته و مداوم نسبت به پيمودن راه آنان حاصل می شود.
همچنین زائر با نیت مودت و خدمت به آستان مقدس اهل بیت رسول خدا و علی الخصوص ابی عبدالله(ع) همچنین به نیت قرب الهی و به خاطر عمل به خواست اهل بیت، باید قدم در این مسیر بگذارد؛ علاوه براین قصدش از این سفر باید ناامیدکردن دشمن و اختلاف در سپاه کفرباشد، تا به لطف خداوند بهترین نتایج را از قِبل آن در دنیا و آخرت با خود به همراه ببرد.
.