مهمانی
دوباره نوبت به آن رسید، دوباره خاطره طعم شیرینی های طلایی همه را جذب قنادی ها می کند. دوباره صدای ربنا می پیچد و با خودش خاطره دور همی ها سر یک سفره را زنده می کند. فرصت دوباره شرکت در مهمانی خدا، خون در رگ ها را به خروش می آورد و شور و اشتیاق را در تمام بدن جاری می کند. چه فقیر و چه غنی دغدغه نان از سرش می افتد چرا که آمده اند مهمانی آن هم نه مهمانی هرکسی، مهمان خدا شده اند، خدایی که روزی بنده هایش را تضمین کرده و همواره مهمان نواز عموم مخلوقات بوده است در این ماه به طور ویژه از روزه داران مهمان نوازی می کند. سفره افطار و سحرشان رنگی می شود با حداقل تلاشی؛ اگر کار یا نان آوری نداشته باشند خیل آدم های خیر به صف می شوند که از آنها،مهمانان خدا، پذیرایی کنند تا بتوانند خود را در کنار خالقشان قرار دهند و بگویند خدا ما هم مهمان نوازیم مهمان شما مهمان ما هم هست. او فقط به رزق مادی مهمانانش توجه ندارد. بلکه غذای روحشان را هم با دست ودلبازی سر سفره دلشان قرار می دهد. با روزه گرفتن چنان قلبشان زلال می شود که مدام پروردگارشان را به یاد می آورند و به هر نحوی سعی می کنند تا بیشتر یادش کنند. دعا می خوانند و قران ختم می کنند با این اعمال چنان روحشان شاد و قلبشان مهربان تر می شود که از بدی ها دور ودورتر و به خوبی ها نزدیک ونزدیک تر می شوند. فقط دنبال فرصتی هستند که به خلق خدا خدمتی کنند. این تمام ماجرا نیست حافظه شان قوی می شود و تمام خطا هایشان را به یاد می آورند و با سری افکنده از خدا طلب بخشش می کنند. خدا شرط مهمان نوازی به جا می آورد و می بخشد. هر لحظه که به پایان مهمانی می رسند روحشان لطیف تر و قلبشان آرام تر می شود.اینچنین آذوقه یکسالشان را جمع می کنند به امید افزوده شدن بر این دارایی در سال نه از دست رفتنش.
فرم در حال بارگذاری ...