بیست ماه رفت وآمد،دید و بازدید، رسید به توافق 2231 این توافق قانونی والزام آور بود. بندهایش این بود که ایران ذخیره سازی اورانیوم با غنای کم را تا 98 درصد کاهش دهد. تعداد سانتریفیوژهای خود را تا حدود دو سوم به مدت حداقل 15 سال کاهش دهد. غنی سازی 3/67درصد را متوقف کرده وهیچ تاسیسات غنی سازی جدید و یا رآکتور آب سنگین نباید داشته باشد. علاوه بر محدودیت هایی در بخش های فنی و هسته ای تاسیسات به منظور بررسی،نظارت وتایید اعمال این محدودیت ها از سوی ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی به تمامی تاسیسات هسته ای کشورمان دسترسی منظم داشته باشد .در مقابل ایران از زیر تمام تحریم ها ی شورای امنیت، اتحادیه اروپا وآمریکا خارج می شود. الزام آن برای ایران از دقیقه اول شروع شد، قلب راکتور بتن ریزی شد بدون هیچ قید وشرطی، سانتریفیوژها به انبارها رفتند و غنی سازی متوقف شد. در مقابل تحریم های مربوط به واردات، صادرات فراورده ها و تجهیزات پتروشیمی، نفت و گاز، تحریم ارتباط بین بانکی بین المللی، انسداد دارایی های بلوکه شده از جمله مواردی بود که باید رفع می شدند اینکه چقدر عملی شده اند حرف های متفاوتی از خود مسئولان درباره آن گفته شده است. ولی آنچه که مردم حس کردند متفاوت بوده و است افزایش فشار اقتصادی بر خانواده ها ، کاهش کسب وکار و درآمد،کاهش تولید،افزایش واردات، کاهش صادرات، افزایش بیکاری چیزهایی است که مردم با گوشت وپوست خود احساس کرده و می کنند.
حالا بعد از گذشت دوسال ترامپ تصمیم گرفت کشورش را از این قرارداد لازم الاجرا برای هر شش کشور مذاکره کننده ،یک طرفه خارج کرد. در ایران و جهان بازار گمانه زنی ها برای ماندن ونماندن ایران در این قرارداد شروع شده ولی چیزی که نباید فراموش شود و پیش از این قرارداد خیلی ها آن را گفتند این است که اعتماد به کسی که بارها و بارها خنجر زده است، خطاست. در هنگام مذاکره باید تضمین عملی گرفته شود. هر دو طرف باید همزمان به تعهدات عمل کنند. هیچ ابهامی در متن تعهد و قرار داد نباید وجود داشته باشد تا زمینه ی سوء استفاده فراهم شود. با توجه به همه ی این مطالب الان توپ در زمین ایران است. ایران باید تصمیم بگیرد خارج شود یا با اروپا ادامه دهد. چیزی که نباید در این تصمیم گیری فراموش شود این است که در برجام تصویبی اروپایی ها هم بودند و مردم چیز هایی که گفته شد را تجربه کردند. اوضاع ممکت و اقتصاد با نگاه به خارج به این شکل شده است که دلار از مرز هفت هزار تومان و سکه از مرز دومیلیون گذشته است. پس چرا یک بار هم با نگاه به داخل و توانایی ها، قدرت و نیروهای جوان خود با تعهد و توکل، به دنبال رفع مشکلات مملکت نمی رویم. راه اول که امتحان شده چرا یک بار به خودمان اتکا نکنیم و این راه را هم با تمام ابعادش بی قیدو شرط امتحان کنیم درست مثل راه اول.