فریماه هر روز از یک مسیر ثابت می رفت و بر می گشت. در نبود دوستش، سنگریزه ای را همراه قدم های خود کرد. خورشید مستقیم می تابید و آسفالت خیابان، گرما را با شدت بیشتری به صورت خورشید بر می گرداند. مردم از گرما به خانه هایشان پناه برده بودند. فریماه… بیشتر »
کلید واژه: "امام حسین (ع)"
حسین به دو طرف راهرو باریک میان اتاق های اداره نگاه کرد. سوت و کوری راهرو باعث شد نفس راحتی بکشد. سرش را نزدیک در برد و از میان در به درون اتاقشان چشم انداخت. چند باری احساس کرده بود که در حضورش چیزهایی که قرار است اتفاق بیفتد به بعد موکول می شوند .… بیشتر »